سردردهای تحت حاد در طول هفته ها و یا ماههای متوالی وجود دارد و میتواند ناشی از یک ضایعه خطرناک باشد. سردرد پیشرونده در افراد مسن می تواند ناشی از هماتوم ساب دورال و یا سایر ضایعات فضاگیر، متاستازها و واسکولیتها خصوصا آرتریت تمپورال باشد.در این مقاله به طور مختصر انواع سردردهای تحت حاد را معرفی می کنم .
سردردهای تحت حاد شامل: سردرد آرتریت تمپورال، سردرد ناشی ازتوده داخل جمجمهای (تومور، آبسه، هماتوم ساب دورال) ،سردرد ناشی از پسودوتومورسربری (تومور کاذب مغزی)، نورالژی عصب سه قلو (تیک دولوره ) ، نورالژی گلوسوفارنژیال ، نورالژی پست هرتیک می باشند.
سردرد یکطرفه یا دو طرفه است و نسبتا شدید و کیفیت کلافه کننده ای دارد. این درد مشخصا به پوست سر (به ویژه روی شریانهای تمپورال) محدود است. حساسیت پوست سر خصوصا زمانیکه بیمار سرش را روی بالش میگذارد یا موهایش را برس میزند، ممکن است آشکار باشد.
درد یا سفتی در فک به هنگام جویدن (کلودیکاسیون فک) قویا تشخیص آرتریت تمپورال را مطرح میکند و از ایسکمی شریانی عضلات جونده ناشی میشود.
درگیری شریان افتالمیک در نیمی از بیماران درمان نشده منجر به کوری دایمی میشود که در نیمی از بیماران دو طرفه خواهد بود. کاهش بینایی در اغلب موارد شروع ناگهانی دارد هرچند که حملات پیشتاز گذرای کوری نیز وجود دارد.
این سردرد یک سندرم گرانولوماتوز تحت حاد است که سیستم کاروتید خارجی و به خصوص شریان تمپورال سطحی و شریان مهرهای را گرفتارمیکند. این سندرم در زنان دو برابر شایعتر بوده و قبل از 50 سالگی ناشایع میباشد. اغلب با علایم غیر اختصاصی مثل احساس کسالت، میالژی، کاهش وزن، آرترالژی و تب همراه است. تشخیص بیماری با بیوبسی شریان تمپورال گرفتار مشخص میشود. ESR تقریبا همیشه بالاست (بهطور متوسط در حدود 100 میلی متر در ساعت اول) جهت حفظ بینایی، تشخیص بیماری باید سریع باشد و درمان با استروئید شروع شود. بهبودی فاحش در سردرد طی 2 تا 3 روز بعد از شروع درمان اتفاق میافتد اما کوری معمولا برگشت ناپذیر است.
شروع نوظهور سردرد در میانسالی و بعد از آن، باید توجه ما را به سوی ضایعات تودهای جلب کند. سردرد به عنوان اولین نشانه، تنها در 30% مبتلایان به تومور مغزی وجود دارد. ولی 80 درصد بیماران در زمان تشخیص چنین نشانهای را دارند. هماتوم ساب دورال بطور شایعی با سردرد آشکار خودنمایی میکند چرا که اندازه بزرگ آن امکان دست اندازی آنرا بر نواحی حساس به درد افزایش میدهد.
سردردهای همراه تومور مغزی اغلب شدت خفیف تا متوسط و طبیعت مبهم و یکنواخت دارند و متناوب میباشند. درد معمولا هنگام بیدارشدن از خواب و با مانورهایی چون عطسه، سرفه و زور زدن تشدید میشود. سردرد معمولا صبحها به هنگام بیدار شدن از خواب بیشترین شدت را داشته و با تهوع و استفراغ همراه میباشد. اگر به توده جمجمهای مشکوک شویم، باید بررسی فوری با سی تی اسکن یا (ام آر آی) انجام شود. L.P. نباید به عنوان یک تست غربالگری تشخیصی در آنها به کار رود.
حالتی است که با افزایش منتشر فشار داخل جمجمهای همراه با سردرد، اِدِم پاپی و کاهش قدرت بینایی مشخص میشود. دوبینی نیز ممکن است به علت فلج عصب 6 مغزی بوجود آید. اغلب موارد این بیماری ایدیوپاتیک است که زنان را بیشتر از مردان درگیر می کند و اوج سنی آن دهه سوم میباشد.
انواع ثانویه بیماری به عللی چون انسداد درناژ وریدی جمجمه (به عللی چون ترومای سر، پلی سیتمی و ترومبوز سینوس کاورنوس)، چاقی، حاملگی، منارک، OCP، قطع درمان با استروئید، بیماری کوشینگ، بیماری آدیسون، هیپوپاراتیروئیدی، هیپرویتامینوز A در بچهها و نوجوانان، درمان با تتراسیکلین در شیر خواران، هیپرکاپنه مزمن، مننژیت مزمن، CHF و آنسفالوپاتی هیپرتانسیو، بوجود میآیند.
درمان با استازولامید (TDS/ 250 mg) به صورت خوراکی با یا بدون یک دیورتیک (مثل لازیکس) برای کنترل هیپرتانسیون درون جمجمهای کفایت میکند. گاه تجویز پردنیزولون خوراکی ضروری است. در موارد مقاوم به درمان، L.P. های مکرر یا برقراری شانت کمری- صفاقی، بینایی را حفظ کرده و سردرد را تقلیل میدهد.
سندرمی با علت ناشناخته است که در سنین میانسالی تا سالخوردگی رخ داده و با درد صورت مشخص میشود. درد اغلب در حوزه شاخه دوم و سوم عصب سه قلو دیده میشود. گرفتاری اولین شاخه (افتالمیک) یا بیماری دو طرفه، در کمتر از 5 درصد موارد اتفاق میافتد. مشخصا سیخ زدنهای آنی و جرقهای درد عذاب آور، بهطور خود بخودرخ می دهند و خود بخود نیز از بین میرود. وقوع درد در خواب نادر است. بیمار از چند دقیقه تا چند هفته ممکن است بدون درد باشد اما بهبودی خود بخود دراز مدت نادر است. تحریک حسی در حوالی بینی، گونه یا دهان با لمس، سرما، باد، صحبت کردن یا جویدن، ممکن است سبب شروع درد شود (نواحی ماشهای). در معاینه هیچ ناهنجاری دیده نمیشود.
در موارد ایدیوپاتیک، سی تی اسکن، MRI و آرتریوگرافی طبیعی است. مصرف کاربا مازپین (TDS/day/ 1200 mg-400) به صورت خوراکی، در درصد بالایی از بیماران علایم را طی 24 ساعت بهبود میبخشد. (حتی عدهای معتقدند بهبودی با کاربامازپین ارزش تشخیصی دارد) تجویز داخل وریدی فنی توئین (slowly/Iv/250mg) یک حمله حاد را در شروع از بین خواهد برد. اگر به یک داروی دوم نیاز باشد، تجویز فنی توئین (day/400 mg– 200) ممکن است در ترکیب با کاربامازپین موثر باشد.
یک سندرم درد ناشایع است که یا به صورت دردی گهگیر با کیفیتی مشابه نورالژیتریژمینال یا به صورت یک ناراحتی مداوم سوزشی یا دردی مبهم تظاهر میکند. درد در اوروفارنکس، ستونهای لوزهای، قاعده زبان یا مجرای شنوایی متمرکز است. نواحی ماشهای اغلب در اطراف ستونهای لوزهای واقعاند و لذا درد بیمار با بلع یا صحبت کردن شروع میشود. حملات درد ممکن است چند بار در روز رخ دهد و با حملات سنکوپ (به علت برادی آریتمی گذرا) همراه باشد.
بیماری مردان را بیشتر درگیر میکند و سن شروع علایم پایین تر از نورالژی سه قلو میباشد. در معاینه هیچ علامت نرولوژیکی یافت نمیشود و استعمال بیحس کنندههای موضعی در نواحی ماشهای ممکن است پاسخ درد را مهار کند. درمان با کاربامازپین و فنی توئین (شبیه آنچه در نورالژی عصب سه قلو گفته شد) معمولا تسکین فاحشی را ایجاد میکند.
درد و حساسیت، پس از برطرف شدن بثورات زونا، ممکن است باقی بماند. شیوع این عارضه با افزایش سن، اختلال ایمنی و وجود بیماریهای بدخیمی چون لنفوم، افزایش مییابد. محل درد در همان حوزه درماتومی است.
این عارضه با درد سوزشی یا خنجری شدید ثابتی که درک اندکی از موارد ممکن است سالها پایدار بماند (به خصوص در بیماران سالخورده) مشخص میشود. در صورت ابتلای سر، اولین شاخه عصب سه قلو بیش از همه گرفتار میشود و لذا درد معمولا به یکطرف پیشانی محدود میگردد.
در آزمایش دقیق محل درد، با زدن سوزن، متوجه کاهش حساسیت جلدی میشویم. عارضه عمده دیگر هرپستریژمینال، کاهش حس قرنیه توام با اختلال رفلکس پلک زدن است که میتواند به خراشیدگی قرنیه، پیدایش اسکار و کاهش بینایی منجر گردد.
عارضه درد بعد از زونا، ممکن است با تجویز استروئید در جریان مرحله حاد بثورات، کاهش یابد ولی این تاثیر زیر سوال است. بعد از استقرار درد پست هرپتیک، بهترین درمان TCA میباشد (مثلا 25-150 mg آمی تریپ تیلین خوراکی در روز) ممکن است TCA در صورت ترکیب بایک فنوتیازین، موثرتر واقع شود (مثلا پرفنازین و آمی تریپ تیلین) غالبا درد بلافاصله تسکین مییابد اما در بسیاری از موارد با قطع دارو عود میکند و لذا ممکن است تداوم درمان به صورت نامحدود ضرورت داشته باشد. خوشبختانه نورالژی پست هرپتیک در بسیاری از بیماران طی 6 تا 12 ماه فروکش میکند.